-
۱۳۹۱/۰۹/۰۷
-
در اتوبوس نشسته بودیم كه اذان از رادیو پخش شد. جوان به راننده گفت: نگه دارید تا نماز بخوانیم.
راننده گفت: وقتی به قهوه خانه رسیدیم، نگه می دارم ولی جوان اصرار داشت كه همین اول وقت نمازش را بخواند.
بحث بالا گرفت تا اینكه بالاخره راننده تسلیم شد و توقف كرد. جوان كنار جاده با آرامش كامل نمازش را خواند و سوار شد.
بعد از سوار شدن گفت: من به امام زمان(عج) قول داده ام كه نمازم را اول وقت بخوانم و بعد قصه خود را تعریف كرد.....
مشاهده متن کامل در ادامه مطلب...