-
۱۳۹۲/۰۱/۲۰
-

2. مولای من: گرچه توان سرودن نام بلندت ما را نیست. اما دیدگان ناقابلم را وقف تماشای قامت رعنای تو نمودهام و گوشة نگاهم را به ضریح سبز بشارت ظهورت، گره زدهام ـ ای طلعت رشیده.
3. مولای من:از بیقراری اندوه دوری تو، گاه دیوانه وار سر به بیابان میگذارم، گاه از حاجیان سفر مكه، منی و عرفات، نشان بینشان تو را پرس و جو میكنم و گاه خود در طواف مسجد مقدس جمكرانت، كنار دیوار، مینشینم تا شاید عبور مهرانگیز تو را شاهد باشم و در خلوت سكوت تنهایی، حدیث دلتنگیام را با تو گفتگو كنم ـ ای مونس دلهای بیقرار.
4. مولای من: از درازای تیره شب غیبت، چشمها همه فرو خفتند، جز چشمان شیدای چشم بهراهان كه در سیاهی آسمان، فروغ تو را میجویند ـ ای نور دیدة چشم انتظاران.
5. مهدی جان: در كویر غربت و تنهایی، از عطش جانكاه فراقت، گل بوتهها همه خشكیدند، سینه چاكان دلسوختهات در جستوجوی نگاهت، تراوش باران بیابر تو را میطلبند ـ ای جوشش چشمهسار حیات.
متن کامل را در ادامه مطلب مشاهده کنید...